عبدالباقي بن سليمان بن احمد عمري فاروقي موصلي، به سال 1204 ه.ق. در موصل متولد شده و در بغداد مناصب حکومتي داشته است. او به سال 1279 ه.ق در بغداد وفات يافت و در همانجا دفن شد. نسب او به عمر بن خطاب ميرسد و قصيدهاي در مدح اميرالمؤمنين علي عليهالسلام دارد.
قضي نحبه في يوم عاشور من غدت
عليه العقول العشر تلطم بالعشر
قضي نحبه من راح للحرب خائضا
يبحر دم فانصب بحر علي بحر
عقول ده گانه در مصيبت کسي که در روز عاشورا به شهادت رسيد، دست بر سر زدند. او دريايي از علم بود که (در روز عاشورا) در ميان دريايي از خون غرق شد.
حنفي منسوب به حنفيه بن لجيم، تيرهاي از بکر بن وائل، قبيلهاي از اعراب عدناني شمالي ميباشند و سعيد اهل کوفه بود.
نام او در بعضي از منابع «سعد بن عبدالله» وارده شده است.
او از افراد جان بر کف شهداي کربلا، حماسه ساز، شورانگيز و انقلابي بزرگي بوده است. مبارزات بسيار پرشوري در قيام کربلا از خود به يادگار گذاشته است.
او از همان زماني که خبر هلاکت معاويه به کوفه رسيد مبارزات انقلابي خود را شروع کرد. و در کوفه از عباد و از شجاعان و از افراد سرشناس شيعه محسوب ميشد. سعيد و هاني بن هاني سومين گروه از فرستادگان کوفيان بودند که دعوت نامههاي کوفيان را به حضرت امام حسين عليهالسلام رسانيدند.
گروه اول فرستادگان کوفيان: عبدالله بن وائل و عبدالله بن مسمع (سبع).
گروه دوم: قيس بن مسهر و عبدالرحمن بن عبدالله بودند.
سعيد بن عبدالله و هاني بن هاني دعوت نامه هفت نفر از سران کوفه را که عبارتند از: شبث بن ربعي - حجار بن ابجر - يزيد بن الحرث - يزيد بن رويم - عزرة بن قيس - عمرو بن الحجاج - محمد بن عمير، خدمت امام عليهالسلام رساندند. وقتي که مسلم عليهالسلام به کوفه آمده و در منزل مختار بود، سعيد بن عبدالله از اولين مستقبلين و بيعت کنندگان جدي با مسلم عليهالسلام بود.
بعد از نماز مغرب شب عاشورا حضرت سيدالشهداء عليهالسلام طي سخناني از اصحاب تشکر کرد و بيعت را از آنان برداشته و فرمود: «ميتوانيد ميدان کربلا را ترک کنيد، چرا که اينان فقط با من کار دارند».
هر يک از اصحاب و اهل بيت جوابهاي شورانگيزي به امام عليهالسلام دادند، از جمله سعيد بن عبدالله عرض کرد:
«نه به خدا قسم اي پسر پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم، ما هرگز وانميگذاريم تو را، تا خداي تعالي بداند که ما از تو و پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم محافظت کرديم. و اگر بدانم که کشته ميشوم سپس زنده شده و سوزانده ميشوم و پس از آن متلاشي شده و در هوا پراکنده ميشوم، تا هفتاد مرتبه، از تو جدا نميشوم تا مرگ خود را در نزد تو ببينم. پس چگونه جنگ نکنم در حالي که اين يک کشته شدن است، پس از آن به کرامتي که براي آن هرگز پاياني نيست ميرسم.
سعيد در ظهر روز عاشورا از جمله افرادي بود که جان خود را سپر امام عليهالسلام کرده تا آن حضرت با نيمي از اصحاب، نماز ظهر (خوف) اقامه کرده و نيم ديگر به دفع دشمن پرداخته تا نوبت نمازشان برسد.
سعيد روز عاشورا در پيش روي آن حضرت ايستاده و خود را هدف تيرها نموده بود و هر کجا که آن حضرت حرکت ميکرد در پيش روي آن حضرت بود تا اين که روي زمين افتاد، و در اين حال ميگفت: «خدايا لعن کن اين جماعت را، لعن عاد و ثمود، اي خداي من سلام مرا به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم خود برسان و به او ابلاغ کن آن چه به من رسيد از زحمت و جراحت و زخم چه اين که من در اين کار قصد کردم نصرت ذريه پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم تو را.»
او اين سخنان را گفته و به شهادت رسيد. در بدن سعيد به غير از زخم شمشير و نيزه، سيزده چوبه تير يافتند.
به نقل شيخ ابن نما حضرت امام حسين عليهالسلام و اصحابش نماز را فرادي و به اشاره خواندند.
سعيد بن عبدالله در زيارت ناحيه مقدسه يکي از افرادي است که بيشترين توجه به او شده است.
وقتي که سعيد در محافظت از امام عليهالسلام زخمي شده و بر زمين افتاده و در حال شهادت بود، چشمهايش را باز کرد و به صورت امام عليهالسلام تماشا کرده و به آن حضرت عرض کرد: «اوفيت يا ابن رسول الله؟؛ اي پسر رسول خدا، به عهدم وفا کردم؟»
امام عليهالسلام فرمود: «نعم انت امامي في الجنة؛ آري وفا کردي و تو پيشاپيش من در بهشت هستي.»
اسماعيل بن جمال الدين محمد بن عبدالرزاق اصفهاني، ملقب به خلاق المعاني، او و پدرش هر دو در قصيده سرايي مشهورند. سبب شهرت او را به خلاق المعاني آن دانستهاند که در شعر وي معاني دقيقه مضمر است که بعد از چند نوبت مطالعه ظاهر ميشود. از جملهي ممدوحان او رکن الدين مسعود از آل صاعد اصفهان، جلال الدين منکبرني خوارزمشاه، حسام الدين اردشير از آل باوند و اتابک سعد بن زنگي هستند. وي دورهي وحشتناک حملهي مغول را درک کرد و به چشم خويش قتل عام مردم اصفهان را به دست مغولان به سال 633 ه.ق. ديد و خود نيز دو سال بعد، 635 ه.ق. به دست مغولي به قتل رسيد. کمال الدين در آوردن معاني دقيق و باريک انديشي مهارت دارد و در التزامات صعب و تقييد به آوردن مفاهيم مشکل، چيره دست است. ديوان او به طبع رسيده است.
اين شاعر توانمند ايراني اشعار زيادي را در رثاي شهيدان کربلا و حضرت امام حسين عليهالسلام سروده است که به مناسبت برخي از آن اشعار ذکر ميشود:
اين واقعهي هايل جانسوز ببينيد
وين حادثهي صعب جگر سوز ببينيد
بر باز ببينيد ستم کردن گنجشک
بر شير، شغالان شده پيروز ببينيد
آن سلطنت و قاعدهي حکم که دي بود
وين عجز و پريشاني امروز ببينيد
از دود دل خلق درين ماتم خونبار
يک شهر پر از آتش دلسوز ببينيد
ور عيسي يک روزه نديدي که سخن گفت
نقالي اين طفل نو آموز ببينيد
چون محرم رسيد و عاشورا
خنده بر لب حرام بايد کرد
وز پي ماتم حسين علي
گريه از ابر وام بايد کرد
لعنت دشمنانش بايد گفت
دوستداري تمام بايد کرد
اگر کسي پسري را از آن تو بکشد
به عمر خويش ره لعنتش رها نکني
اگر کشندهي فرزند مصطفي ست يزيد
حديث لعنت و نفرين او چرا نکني؟
تو بر شکندهي فرزند خود مکن لعنت
چو بر کشندهي فرزند مصطفي نکني